شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

*آذرخش*

+ اهل بابل بود. او را به بيمارستان عمومي مريوان رسانديم. اتاقي كه او را در آنجا بستري كرديم *اتاق زايمان *بود، شرايط جنگي بود ديگر! كسي در بند اين حرف ها نبود و با آن امكانات نمي توانست هم باشد. مجروح پسر باصفايي به نظر مي رسيد. براي اينكه از نگراني ما بكاهد، وقتي در آستانه در اتاق قرار گرفتيم گفت:* «مرا كجا مي بريد. من درد ندارم. هنوز وقتش نيست. خدا،اينها مي خواهند مرا به كشتن بدهند، به دادم برس».*
*آذرخش*
رتبه 41
58 برگزیده
2274 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top