تا کی اینگونه میگذری....
تو که خبر از احوالم داری
تو چرا؟؟؟؟؟؟
نمی خواهم
نمیدانم
به کدامین سو میکشانیم
یا کدامین روزت را خواهم دید
در میان شعله های دور دست
سایه ای است به تمامی قد
ون درآن حال خوب یادت میکنم
تا که یادی از دلم میکنم
نه تو را خود له میکنم
چند چندی میروم سوی بهشت
برزخی را زخود گم میکنم
با نوای نار وهیزم له میشوم
آنچه من آنرا هویدا میکنم
یا ببر از این جهنم دره ام
یا بگیر در را که جا مانده ام.............
جا مانده ام.......
وباز جا مانده ام........
موضوع مطلب :