<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4;} @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0cm; margin-right:0cm; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0cm; text-align:right; line-height:115%; direction:rtl; unicode-bidi:; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} .MsoChpDefault { mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:72.0pt 72.0pt 72.0pt 72.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->
سلام مادر...
دلم خونه....شدیدا به کمکت نیازمندم....دستگیرم باش مثل همیشه
سنگ صبورم باش همانند گذشته......
ببخش که حق فرزندی را به جا نیاوردم باز هم مثل همیشه!!!!
شام میلادت نیز اشک در چشمان جاری است...اشک فراق!!!
اشک ندامت !!!اشک ...............
مادر ...باز هم ببخش که مادر خطابت میکنم ....چه کنم با تمام بار گناهم ....
دست خودم نیست انگار واژه را خود بر این زبان جاری میسازی
و همچنان دست عنایتت را بر این گدای زمینی آسمانی تر از همیشه نگه میداری
مسکینم........
یتیمم........
اسیرم............
مادر.....مادر......مادر.......
طعام من کووووووووووو؟؟؟؟
موضوع مطلب :