خداوند! یاد بادآغازین لحظه خلقتم ..........................الله الذی خلقکم
که من وضعف وکاستیم از آفرینش در هم پیچیده بودیم
وصدای گریه نا توانیم به خنده توانایت نمیرسید
وآرام آرام حق حق این عجز
در قهقه قوتی که به جانم روا کردی ناپیدا بود
وحالا من بودم وآکندگی از غرور من بودن
بی نگاه به دستی که دستم را گرفته بود
وآن دست، دست تو بود
ومن چشم بسته بودم
وسینه ستپر وپشت قائم که تنها منم!
وباز خداوند
آرام آرام قهقه توان که در حق حق ناتوانیم افول میکرد
وحالا منو چشمان کم سو وسینه ای خمان وپشتی کمان که جستجو میکنند دست یاریگر تورا
خداوند! میدانم که نادانم وبر ناتوانیم تواناوقوت وضعفم را چاره ای جز نگاه تونیست
نگاهت را میخواهم همیشه و هماره............
موضوع مطلب :