سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ


پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 13
  • بازدید دیروز: 34
  • کل بازدیدها: 310422



*پرواز انتظار*




                       

 

                                       «بسم الله الرحمن الرحیم»

یکی از نغزترین، معروف‏ترین و زیباترین ادعیه، «مناجات شعبانیه‏» است که به روایت «ابن‏ خالویه‏»، این مناجات را حضرت امیر(ع) و امامان دیگر در «ماه شعبان‏» می‏خواندند. در «مفاتیح ‏الجنان‏» نیز در اعمال مشترکه ماه شعبان، به عنوان «عمل هشتم‏» آمده است.

بجاست که از عارف کامل، امام راحل، خمینی عزیز(قدس ‏سره) یاد کنیم که با یادکرد پیوسته از این دعا و مضامین بلندش، آن هم با زبان و لحنی خاص و شوق ‏انگیز، توجه امت ما را به این گنجینه عرفانی بیشتر معطوف ساخت. به این  نمونه دقت کنید:

«مناجات «شعبانیه‏» را خواندید؟ بخوانید آقا! مناجات شعبانیه از مناجاتهایی هست که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جایی می‏رساند ... همه ائمه هم به حسب روایت می‏خواندند.»

با وصفی که یاد شد، برای چشیدن قطره ‏ای از معارف زلال این دعای بلند، بر ساحل گوشه ای از این دریا می‏نشینیم. 

 

معبودا، کارم را آن سان برعهده گیر که تو خود سزاوار آنی، و از فضلت بر بنده‌ گنهکاری چون من بخش که نادانی‌اش او را در گرداب خود فرو برده است.

معبودا، عذرخواهی‌ام به درگاه تو مانند عذرخواهی کسی است که به پذیرش عذرش سخت نیازمند است. از این رو پوزشم پذیر، ای بزرگوارترین کسی که بدکاران از او پوزش خواهند.

معبودا، [دست] نیازم[خالی] باز مگردان و چشم امیدم نومید مساز، و [رشته‌] امید و آمالم مگسل.

معبودا، اگر خواری‌ام می‌خواستی، هدایتم نمی‌کردی و اگر رسوایی‌ام می‌خواستی، عافیتم نمی‌بخشیدی.

  

 إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ

معبودا، اگر مرا به جرم و جریرتم گیری، تو را به عفو و گذشتت گیرم؛ و اگر مرا به گناهم‌گیری، تو را به آمرزشت گیرم؛ و اگر مرا به آتشم اندرسازی، به دوزخیان گویم که: <منم دوستدار تو!>‌

معبودا، عمرم را در بی‌خبری از تو سپری کردم و جوانی‌ام را در سرمستیِ دوری از تو فرسودم!

معبودا، مرا توانی نیست که بدان از چنگ گناهانم گریزم، مگر وقتی که تو با دوستی‌ات بیدارم کنی و آن سان شوم که تو خواهی؛ پس سپاست گویم از آن رو که مرا به [دریایِ] کرمت درآوردی و دلم از پلیدی غفلت از حضرت تو زدودی.

معبودا، به من دلی بخش که مشتاق مقام قرب تو شود، و زبانی که صدقش به سوی درگاهت بالا رود، و دیده‌ای حقیقت‌بین که به تو تقرب جوید.

معبودا، مرا در شمار دوستانت قرار ده، همانها که به فزونیِ دوستی‌ات امید بسته‌اند.

معبودا، هماره مرا شیفته یادت گردان؛ آن‌سان شیفتگی که جلوه نامهایت وجودم را فرا گیرد و مرا به مقام قدس تو رساند.  

معبودا، منم بنده ناتوان گنهکار و برده‌ توبه‌کننده‌ات. مرا در شمار کسانی قرار مده که از آنان رخ برتافته‌ای و از فریطِ غفلت، هرگز مشمول گذشت تو نگردند!

إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا.

معبودا، مرا به نور گرانقدر خویش رسان تا تو را شناسم و از جز تو رخ برتابم و از تو ترسم و فرمانت برم؛ ای دارنده‌ شکوه و بزرگواری و درود و سلام فراوان خدا بر محمد فرستاده‌اش و خاندان پاکش باد.‌

 

 





موضوع مطلب :


چهارشنبه 90 تیر 29 :: 6:58 عصر :: نویسنده : *پرواز انتظار*

گویند مرا چو زاد مادر
از فضل پدر تو را چه حاصل ؟!
***
تو مو می بینی و من پیچش مو
شتر در خواب بیند پنبه دانه
***
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
***
اگر داری تو عقل و دانش و هوش
ستمکاری بود بر گوسفندان !
***
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست
اشک کباب باعث طغیان آتش است
***
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس
***
ناگهان بانگی بر آمد خواجه مرد
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم !
**

 

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
***
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه دردینم
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
***
به شمشیرم زد و با کس نگفتم
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
***
صلاح مملکت خویش خسروان دانند
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

 

(نظر شخصی شاعر بود به من ربطی نداره!)

 

***
چنان روزی به نادانان رساند
خردمندی نبینی شادمانه
***
اگه از من تو بپرسی رنگ عاشقی چه رنگه
من می گم رنگش سیاهه... چونکه مشکی رنگ عشقه !
***
ستاره های سربی فانوسکای خاموش
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من
***
بذار آدما بدونن می شه بیهوده نپوسید
راز سنگرای عشقو کی می دونه غیر خورشید ( ؟! )

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 90 تیر 29 :: 3:32 عصر :: نویسنده : *پرواز انتظار*

       http://www.rasanews.ir/Images/News/Larg_Pic/10-6-1389/IMAGE634189556233281250.jpg       

سلام

خدمت همه دوستان

امروز میخوام یه خاطره براتون تعریف کنم     

یه روز تو مشهد کنار ضریح امام رضا حاج آقای صدیقی که شاگرد مرحوم بزرگوار آیه الله بهجت بود رو دیدم وازش پرسیدم شما که صاحب نفسید وشاگردی یک عارف سند بندگی شماست بگید ببینم چه دعایی کنیم خدمت حضرت 

 ایشون به نقل از اساتید خود چنین گفت:فقط از آقا بخواهید توفیق ترک گناه رو به ما بده

آره اینجوریه

 فطرت پاک همه ما انسانها همون کیمیایی است که از اون غافل میشیم ونباید بشه آنچه که میشه

  خدایا خودت کمک کن گناه نکنم          

 رفقا کم کم داره ماه خدا رخ نشون میده 

تا حالا فکر کردین چرا تو ماه مبارک اینقدر آثار جرم وجنایت کم میشه

چرا اینقدر دلهامون با صفا میشه

چی میشد اگه همیشه منتظر بانگ تکبیر موذن می بودیم

آه ای خدا جون تا کی باید هی بگیم الهی العفو و دوباره گرد گناه بریم  بازم بیام بگیم خدا خودت گفتی صد بار اگر توبه شکستی باز آی

دیگه دارم آبروت رو جلوی فرشته هات میبرم همون فرشته هایی که وقتی میخواستی بابا آدم و درست کنی اعتراض کردند :آخه خدا بیکاری ما که هستیم و داریم عبادتت میکنیم  چی کار این آدم خونریز داری که جز گناه وفساد چیزی بلد نیست!!!!!!!!!!

ولی دمت گرم خدا خوب زدی حالشونو گرفتی که ساکت شید من چیزایی رو میدونم که شما نمیدونید؟!!!!!!!

آره میدونم خدا تو یکی رو مثل محمد(ص)و علی و فاطمه وحسن وحسین رو میگفتی که آبرو داری کنند و ما هم جیره خوره شون بشیم بلکه از گناهمون در گذری 

ولی بازم میگم خدا به حق این پنج تن توفیق ترک گناه رو به همه مون بده....آمین 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 90 تیر 29 :: 11:11 صبح :: نویسنده : *پرواز انتظار*

 1 dokhtar bachehaye naz post دختر بچه های ناز (3)

 

اما بهش تادلت بخواد جای خشیه ، هرچه آدم خوب وخشه توبهشته ، توصورت همه شون دره نورمباره ، همه جا پرازگل سرخ و محمدیه ، اماما هم اون جا ان ، هرچه که خشت ترش نی تو بهشته. نبادبری دنبالش، اقه که دلت بخوادجلوت حاضرمشه". ننه بزرگ برای هرکاری معتقد به ساعت سعد و نحس بود ، لباس نو را درشب جمعه می برید و می گفت "ساعت سنگینه بیشتر داش مکنه". " شوءچهارشنبه خوب نی ناخن بگیری" ، اما نمدونس چرا؟ "شوء یک شنبه وچهارشنبه نبادچخ بریسی" ، این قدرازاین خوب نیس هابه گوش ما خوانده بود که دیگر نیازی نبود امر ونهی کند ، کافی بود اگرکارخلافی انجام می دادیم بگه نکن خوب نیس ! ما واقعا ازشنیدن این کلمه وحشت می کردیم و از اون کارهرچه قدرهم که دوست داشتیم دست برمداشتیم ، این کلمه درذهن من وافسربارفرهنگی عجیبی پیداکرده بود، من هروقت آن را می شنیدم مفهوم بزرگترین خطا برایم تداعی می شد ، ترس تودلم می ریخت یاد جهنم وحشتناک می افتادم ، حالا حتما جای من هم اونجا خواهدبود ، یا بابا می میره ، یا گدا مشم شایدهم دسم خشک بشه یا کوربشم



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :


چهارشنبه 90 تیر 29 :: 4:0 صبح :: نویسنده : *پرواز انتظار*

      بسم الله الرحمن الرحیم

الهى بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.

الهى راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.

الهى یا من یعفو عن الکثیر و یعطى الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان و رحمت وحدتم ده.

الهى چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.

الهى ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ایم و تنها تو کاره اى.

الهى واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.

الهى چون تو حاضرى چه جویم و چون تو ناظرى چه گویم.

الهى چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت.

الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن.

الهى بسیار کسانى دعوى بندگى کرده اند و دم از ترک دنیا زده اند، تا دنیا بدیشان روى آورد جز وى همه را پشت پا زده اند این بنده در معرض امتحان درنیامده شرمسار است بحق خودت ثبت قلبى على دینک.

الهى ناتوانم و در راهم و گردنه هاى سخت در پیش است و رهزنهاى بسیار در کمین و بار گران بر دوش یا هادى اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین.

الهى از روى آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام از انس و جان شرمنده ام حتى از روى شیطان شرمنده ام که همه در کار خود استوارند و این سست عهد ناپایدار.

الهى رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم و تو از ما بگذر.

الهى عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد.

الهى همه گویند خدا کو حسن گوید جز خدا کو.

الهى همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد.

الهى آن خواهم که هیچ نخواهم.

الهى ما را یاراى دیدن خورشید نیست، دم از دیدار خورشید آفرین چون زنیم.

الهى همه گویند بده حسن گوید بگیر.

الهى همه سرآسوده خواهند و حسن دل آسوده




موضوع مطلب :


سه شنبه 90 تیر 28 :: 8:27 عصر :: نویسنده : *پرواز انتظار*

.::بزرگترین مرجع کد آهنگ::. .::دریافت کد موزیک::.